English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2653 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
highfrequency measuring bridge U پل اندازه گیری فرکانس بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frequency measuring bridge U پل اندازه گیری فرکانس
frequency measurement U اندازه گیری فرکانس
frequency meter U دستگاه اندازه گیری فرکانس
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
h.f. U فرکانس بالا
radio frequency U فرکانس بالا
high frequency U فرکانس بالا
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
high frequency oscillation U نوسان فرکانس بالا
high frequency energy U انرژی فرکانس بالا
high frequency transformer U مبدل فرکانس بالا
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
hight frequency current U جریان فرکانس بالا
high frequency performance U رفتار فرکانس بالا
high frequency heating U گرمایش فرکانس بالا
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency heater U گرمکن فرکانس بالا
high frequency resistance U مقاومت فرکانس بالا
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
high frequency generator U ژنراتور فرکانس بالا
high frequency pentode U پنتود فرکانس بالا
high frequency speaker U بلندگوی فرکانس بالا
high frequency field U میدان فرکانس بالا
high frequency telephony U فن تلفن فرکانس بالا
high frequency engineering U مهندسی فرکانس بالا
high frequency furnace U کوره فرکانس بالا
high frequency alternating current U جریان فرکانس بالا
high frequency alternator U مولد فرکانس بالا
high frequency amplification U تقویت فرکانس بالا
high frequency bias U بایاس فرکانس بالا
high frequency cable U کابل فرکانس بالا
first detector U یکسوساز فرکانس بالا
high frequency choke U پیچک فرکانس بالا
high frequency welding U جوشکاری فرکانس بالا
high frequency voltage U ولتاژ فرکانس بالا
high frequency circuit U مدار فرکانس بالا
high frequency transmission U انتقال فرکانس بالا
high frequency transistor U ترانزیستور فرکانس بالا
high frequency tube U لامپ فرکانس بالا
radio frequency biasing U بایاسینگ فرکانس بالا
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
high frequency heating equipment U تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high frequency induction furnace U کوره القایی فرکانس بالا
high frequency alloy juction transistor U ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
high frequency signal generator U سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
high frequency current gain U تقویت جریان فرکانس بالا
high frequency alternating current U جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency amplification stag U طبقه تقویت فرکانس بالا
high frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس بالا
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
high frequency equivalent circuit U مدار معادل فرکانس بالا
high frequency electrical engineering U مهندسی برق فرکانس بالا
high frequency coil U سیم پیچ فرکانس بالا
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
high frequency conductivity U قابلیت هدایت فرکانس بالا
high frequency sound U موج صوتی فرکانس بالا
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency palsmagenerator U مولد پلاسمای فرکانس بالا
high frequency winding U سیم پیچی فرکانس بالا
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency biasing U پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
high frequency stabilized arc U قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
mhz U اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
middleman U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
carriers U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
modules U اندازه گیری
metering U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
measurment U اندازه گیری
gauging U اندازه گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
gaging U اندازه گیری
measurement U اندازه گیری
measurer U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
module U اندازه گیری
commensurateness U اندازه گیری
mensuration U اندازه گیری
measure U اندازه گیری
dimension U اندازه گیری
gad U اندازه گیری طول
meter U وسیله اندازه گیری
compensating error U خطای اندازه گیری
forescale U اندازه گیری رنگ اب
final measurement U اندازه گیری نهایی
measuring well U چاه اندازه گیری
measuring voltage U ولتاژ اندازه گیری
font metric U اندازه گیری فونت
measuring U درخور اندازه گیری
measurable U قابل اندازه گیری
precision U اندازه گیری دقیق
measuring sensitivity U حساسیت اندازه گیری
mental measurement U اندازه گیری روانی
resizing U اندازه گیری مجدد
measuring instrument U دستگاه اندازه گیری
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
unit of measurement U واحد اندازه گیری
measuring method U طریقه اندازه گیری
meters U وسیله اندازه گیری
measuring relay U رله اندازه گیری
commensurable U قابل اندازه گیری
gauging section U برش اندازه گیری
gauging sheet U ورق اندازه گیری
impedance bridge U پل اندازه گیری مقاومت
mensurability U قابلیت اندازه گیری
size stick U الت اندازه گیری پا
chain crew U متصدیان اندازه گیری
size stick U قالب اندازه گیری
gage U میزان اندازه گیری
metres U وسیله اندازه گیری
to take measures U اندازه گیری کردن
telemetry U اندازه گیری ازدور
measure U اندازه گیری کردن
telemetering U اندازه گیری از دور
bathymetry U اندازه گیری خصوصیات اب
tapeline U مترمخصوص اندازه گیری
maxwell bridge U پل اندازه گیری ماکسول
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
batching plant U مرکز اندازه گیری
sounds U اندازه گیری عمق اب
dial bench gage U میز اندازه گیری
accuracy to gage U دقت اندازه گیری
absolute measurement U اندازه گیری مطلق
direct measurement U اندازه گیری مستقیم
metre U وسیله اندازه گیری
sounding U اندازه گیری عمق اب
depth measurement U اندازه گیری عمق
sound U اندازه گیری عمق اب
sounded U اندازه گیری عمق اب
soundest U اندازه گیری عمق اب
correlation measurement U اندازه گیری همبستگی
measurability U قابلیت اندازه گیری
measuring transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
method of measurment U متد اندازه گیری
radar measurement U اندازه گیری رادار
instrument autotransformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
metrology U علم اندازه گیری
units of measurment U واحدهای اندازه گیری
measuring set U دستگاه اندازه گیری
instrument transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
method of measurment U طریقه اندازه گیری
tape measure U مترمخصوص اندازه گیری
instrument U الات اندازه گیری
measurement ofland U اندازه گیری زمین
measuring accuracy U دقت اندازه گیری
engineering measurement U اندازه گیری فنی
measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری
tape measures U مترمخصوص اندازه گیری
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
sensitometry U اندازه گیری حساسیت چشم
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
allometry U اندازه گیری رشد موجودات
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
SE U خطای معیار اندازه گیری
acoumetry U اندازه گیری قدرت حس شنوایی
water staff gauge U اشل اندازه گیری عمق اب
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
entropy U واحد اندازه گیری ترمودینامیک
micrometry U اندازه گیری با ذره سنج
utile U واحد اندازه گیری مطلوبیت
meter rectifier U یکسوساز دستگاه اندازه گیری
bathymetry U اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
metric system of measurement U سیستم اندازه گیری متریک
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
calorimeter U دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
automatic measuring system U سیستم اندازه گیری خودکار
scantling U میله اندازه گیری ذرع
measurement uncertainty U خطای اندازه گیری [ریاضی]
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
electrostatic instrument U دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
instrument board U تابلوی وسائل اندازه گیری
extensometer U دستگاه اندازه گیری انبساط
stereometric U بسهولت قابل اندازه گیری
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
metric system U دستگاه اندازه گیری متری
instrument direction U سمت اندازه گیری شده
disruptive voltage measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
telemetry U اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2interfereometry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com